سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
آن که کرده وى او را بجایى نرساند نسب او وى را پیش نراند . [نهج البلاغه]
 
امروز: یکشنبه 103 اردیبهشت 30

آن شور شگفتی که سرت را به نی انداخت

هنگامه ی بنیان کنی از عشق، پی انداخت

هم دود و دمار از ستم شام بر آورد

هم گرد فنا در هوس «ُملک ری» انداخت

خصم آمده بود آه تو را جشن بگیرد

آه تو عزا در همه ی جشن وی انداخت

آتش زده ام در همه ی بال و پر خویش

در جان من این ولوله را عشق، کی انداخت؟

از لحظه ی آتش زدن خیمه ی سبزت

آن لحظه که غم زلزله «فی کلِّ شی» انداخت

نامت می گلگون حقیقت طلبان است

ماه تو گذار لب ما را به می انداخت

گرم است دلم گرچه زمستان غریبی است

این بار محرّم سفرش را به «دی» انداخت


 نوشته شده توسط شیرین شایان پناه در پنج شنبه 87/10/26 و ساعت 11:34 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 6
مجموع بازدیدها: 3647
جستجو در صفحه

خبر نامه